« وَبِأَسْمَائِكَ الَّتِى مَلاََتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَىْء »...

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

« وَبِأَسْمَائِكَ الَّتِى مَلاََتْ أَرْكَانَ كُلِّ شَىْء »
« و از تو درخواست مى كنم به اسمائت كه پايه هاى همه چيز را پر كرده » .
منظور از « اسماء » در اين كلام ملكوتى و فراز عرشى ، اسماء لفظى كه تركيبى از حروفند نيست ، بلكه منظور ، حقايق و واقعيات و مصاديقى هستند كه الفاظ بر آنان دلالت دارد . رحمت واقعى ، لطف حقيقى ، علم ذاتى ، عدل عينى و قدرت فعلى پايه هاى همه چيز را پر كرده و به عبارت ديگر : هر چيزى جلوه گاه خالقيّت ، بارئيّت ، مصوّريت ، علم ، بصيرت ، عدل ، حكمت ، رحمت و رأفت حقيقى حضرت حق است . موجودات به آن حقايق به وجود آمده اند ، و به آنها بر پا هستند و از بركت آنها حياتشان دوام مى يابد و به سبب آنها روزى مى خورند . با دقت در اين حقيقت روشن مى شود كه : اسماء لفظيه كه تركيبى از حروفند اسماء حقيقى هستند . آنچه در همه ى شئون موجودات و هويّت و حيثيّت « كل شىء » مؤثر است ، اسماء حقيقيّه است نه لفظيّه . در هر صورت ، اسماء حقيقيه واسطه ى تحقق حقايق در اين بساط هستى است . در يكى از دعاهاى وارده از معصوم بنام دعاى سمات مى خوانيم :
« خدايا ! از تو درخواست مى كنم به نام بزرگت ، نام بزرگتر ، عزيزتر ، برجسته تر ، باارزش تر ، كه چون براى باز شدن درهاى بسته ى آسمان به آن خوانده شوى به رحمت باز شود و هنگامى كه براى گشايش تنگناهاى درهاى زمين خوانده شوى گشوده گردد و زمانى كه براى آسانى سختى ها خوانده شوى آسان شود و وقتى براى زنده شدن مردگان به آن خوانده شوى زنده شوند و چون براى برطرف شدن تنگدستى و پريشانحالى خوانده شود ، برطرف گردد . . . » .
آنچه كه امور بيان شده در اين دعا را تحقق مى دهد ، لفظ « قدرت » كه مركّب از « قاف » و « دال » و « را » و « تا » است ، نيست ; بلكه حقيقت قدرت و عين قدرت است .
اسمائى كه پايه هاى « كل شىء » را پر كرده اند در حقيقت حقايق موجوده هستند كه در قرآن و روايات از آنها تعبير به اسماء شده . از مظاهر حقايق اسماء ، ائمه ى طاهرين هستند كه ميان همه ى موجودات از ويژگى هاى خاصى برخوردارند و بين خدا و مردم تا روز قيامت واسطه ى فيض هستند . رحمت ، هدايت ، لطف ، رأفت ، كرم و غفران حق به واسطه ى آن بزرگواران به مردم مى رسد و اعمال خوبشان در سايه ى معرفت و ولايت آنان به قبولى مى رسد . حكيم بزرگوار فيض كاشانى در تفسير باارزش « صافى » از حضرت صادق (عليه السلام)روايت كرده :
نَحْنُ وَاللّهِ الأَسْماءُ الحُسْنَى الَّذِى لا يَقبَلُ اللّهُ مِنَ العِبادِ عَمَلا إلاّ بِمَعْرِفَتِنَا .
« به خدا قسم اسماء حسناى خدا ما هستيم كه خدا عملى از بندگان جز به معرفت و شناخت آنان نسبت به ما و ولايت و جايگاه ما قبول نمى كند » .
بنابراين توجه به لفظ ، انسان را بجايى نمى رساند و حقيقتى را در او ظهور نمى دهد . بايد از دنياى لفظ گذشت و به حريم حقيقت پيوست ، كه آنچه آثار بر صفحه ى هستى ديده مى شود از اسماء حقيقى يا عين واقعيات است .
وَبِاسْمِ الَّذِى خَلَقْتَ بِهِ الْعَرشَ ، وبِاسمِ الَّذِى خَلَقْتَ بِهِ الْكُرْسِىَّ ، وَبِاسمِ الَّذِى خَلَقْتَ بِهِ الُّروحَ .
« تو را به حق اسمى كه بوسيله ى آن عرش را آفريدى و به حق اسمى كه به سبب آن كرسى را به وجود آوردى و به حق اسمى كه از بركت آن روح را پديد كردى » .