اشكالات وارد بر كتب تفسيرى شيعه

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

و امّا كتب تفسير اماميّه اغلب آن ها نيز خالى از نقص نيست براى اينكه ،
اولا ، قسمت مهم آن ها نقل اقوال مفسرين عامّه است ، مثل اينكه مى گويند عكرمه چه گفته ، يا مجاهد چه گفته ، يا عطاء چه گفته و تعجب اين است كه چه بسا حضرت ابى جعفر باقر و ابى عبد الله صادق(عليهما السلام) را هم در عداد آن ها مى شمارند .
ثانياً ، يك قسمت نقل اخبار ضعيفه ، مانند تفسير منسوب به امام حسن عسكرى (عليه السلام) يا اخبار مجعوله غلات ، يا اخبار خلاف اجماع و ضرورت مذهب ، مثل اخبار تحريف و غير اين ها از اخبار ضعيفه ديگر است .
ثالثاً ، يك قسمت فلسفه بافى و تطبيق آيات قرآن بر فرضيّات حكما و اختلاقات (= به هم بافته هاى) عرفاست .
رابعاً ، كوشش بسيار در ادبيّت (صرف ، نحو ، اعراب ، معانى ، بيان ، لغت و نحو اين ها) كه چه بسا از فنّ تفسير خارج است و بيش از مقدارى كه فهم عربيّت بستگى به آن دارد لزومى ندارد .
خامساً ،  جدّيّت بليغى در ارتباط سوره ها و آيات به يكديگر و حال آنكه چون قرآن نجوماً (=آيه آيه و سوره سوره) نازل شده ، جز در مواردى كه ارتباط و مناسبت ظاهر و معلوم است رعايت آن لزومى ندارد .
و بالجمله ، كتاب تفسيرى كه خالى از اين عيوب باشد كم است و اگر خدا توفيق دهد و امام عصر مددى فرمايد تصميم دارم در اين تفسير آياتى را كه «ظاهر الدلالة» است به همان ظاهر اكتفا نمايم ، با رعايت اخبار وارده بر خلاف ظواهر و كلمات بزرگان از محقّقين و دانشمندان خبره فن ; و اگر «ظاهر الدلالة» نباشد هر گاه خبر معتبرى در تفسير و تأويل و بيان آن يافتم آن خبر را متذكر شده و تشريح نمايم و هر گاه خبر معتبرى نيافتم علمش را به اهلش محول كنم . در صورت اخير اگر چيزى در بيان آيه گفته شود مجرّد احتمال است و قصد به مراد و مقصود منظور نيست .