1 «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»
ترجمه:[1]
[نزديك بودن قيامت]
«اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ» اقتراب، قبولى قرب است و ساعت، قيامت است. هر چه از
عمر دنيا مىگذرد به قيامت نزديك مىشود و چون پيغمبر را پيغمبر آخر الزمان
مىگويند پس آخر زمان دورؤ رسالت اوست و اين دوره منتهى مىشود به اول قيامت،
چنانچه در حديث ثقلين مىفرمايد: «لَن يَفتَرِقا حتّى يَرِدا عَلَيَّ الْحَوضَ»[2].
[شقّ القمر، يكى از معجزات شگفتانگيز پيامبر صلىاللهعليهوآله]
«وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» يكى از معجزات حضرت رسالت «شق القمر» است كه بعض
مشركين چون معجزات آن حضرت را حمل به سحر مىكردند، گفتند: سحر در
آسمانها اثر نمىكند، اگر ماه را دو نيم كردى ما به تو ايمان مىآوريم. حضرت در
شب چهاردهم ماه ذى الحجة در مكّؤ معظمه اشاره فرمود به ماه، دو نيمه شد. نصف
آن آمد به طرف مشعر[3] و نصف به طرف صفا[4]، سپس به هم وصل شد و به جاى
خود برگشت. مع ذلك ايمان نياوردند و گفتند: اگر مسافرين شام و يمن آمدند و گفتند
يك چنين قضيّه را ما در چنين شبى مشاهده كرديم، ما ايمان مىآوريم و چون
مسافرين آمدند و خبر دادند، باز هم ايمان نياوردند[5]. و اخبار در اين باب بسيار است
كه نقل آنها از وضع اين تفسير خارج است، رجوع به [تفسير] برهان كنيد[6] ما را كافى
است همين آيؤ شريفه براى اثبات اينكه از ضروريات دين است و انكارش موجب كفر
است، چنانچه بر يوشع بن نون خورشيد برگشت كه آن هم شرح مفصلى دارد[7].
[1] . نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
[2] . جدا نمىشوند تا اينكه بر حوض كوثر بر من وارد شوند. مسند احمد: ج3، ص14؛ صحيح مسلم:
ج4، ص1873؛ بصائرالدرجات: ص433؛ كافى: ج2، ص415 و منابع بسيارى ديگر از فريقين.
[3] . ر.ك: همين تفسير، ج18، ص233، پاورقى1، مدخل مشعر الحرام.
[4] . صفا و مروه: در قرآن كريم بقره، 158 يك بار به صفا و مروه اشاره شده و اين آيه تصريح مىكند كه: «صفا و مروه از شعائر الهى است، چون كسى حج يا عمره بگزارد بر او گناهى نيست كه بين آن دو را بپيمايد...». صفا در اصل لغت، يعنى سنگ و تختهسنگ، به نوشته ياقوت حموى صفا و مروه دو كوه يا تپه در مكهاند بين بطحاء و مسجدالحرام. صفا پشتهاى است از كوه ابوقبيس كه بين آن و مسجدالحرام جاده و بازارى بود. كسى كه بر سر صفا بايستد روبه روى حجرالاسود قرار مىگيرد.
سعى يعنى شتافتن آهسته بين صفا و مروه از مناسك واجب حج است. در روايات آمده است كه «سعى بين صفا و مروه در بزرگداشت خاطره هاجر همسر ابراهيم عليهالسلام كه سرگشتهوار هفت بار بين صفا و مروه شتافت تا براى فرزند تشنهاش [اسماعيل] چشمه آبى پيدا كند، انجام مىگيرد». سعى بين صفا و مروه در حج جاهليت نيز وجود داشته و در اين دو محل، دو بت سنگى به نامهاى اساف و نائله قرار داشته است كه آنها را محترم مىداشتهاند. در باب منشأ اين بتها روايت كردهاند كه اساف و نائله مرد و زنى بودند كه درون كعبه مرتكب فسق شده بودند، و به اين جهت به سنگ مبدل شدند. تا زمان فتح مكّه كه اين سنگ به دستور پيامبر صلىاللهعليهوآله شكسته شده است. مروه در ميان شرق و جنوب شرقى مكه و در فاصله حدوداً 420 مترى شمال صفا واقع است. امروزه بازار برداشته شده و از دامنه صفا به مروه، ديوار كشيده و سقف زدهاند و اين مسير را دو طبقه ساختهاند تا رفت و آمد يا سعى و هروَلَه دويدن ملايم و با وقار آسان باشد. طواف يا سعى بين صفا و مروه از نظر فقهاى شيعه و نيز شافعى، واجب است. حاجيان بايد در فاصله صفا و مروه هفت بار (شوط) سعى كنند و به هروله اين مسافت را از صفا تا مروه ـ و بالعكس ـ بپيمايند. ر . ك: دانشنامه قرآن، مدخل «صفا و مروه».
[5] . ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص318؛ الهداية الكبرى: ص70 و تفسير البرهان: ج7، ص368، ح2.
[6] . تفسير البرهان: ج7، ص368 ـ 372.
[7] . ر.ك: ناسخ التواريخكتاب هبوط: ج2، ص32.
آیه 1 «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ..»
(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)