آیه 1 «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ..»

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 1 «اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ»

ترجمه:[1]
[نزديك بودن قيامت]
«اقْتَرَبَتِ السّاعَةُ» اقتراب، قبولى قرب است و ساعت، قيامت است. هر چه از

عمر دنيا مى‏گذرد به قيامت نزديك مى‏شود و چون پيغمبر را پيغمبر آخر الزمان
مى‏گويند پس آخر زمان دورؤ رسالت اوست و اين دوره منتهى مى‏شود به اول قيامت،
چنانچه در حديث ثقلين مى‏فرمايد: «لَن يَفتَرِقا حتّى يَرِدا عَلَيَّ الْحَوضَ»[2].
 
[شقّ القمر، يكى از معجزات شگفت‏انگيز پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله]
«وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» يكى از معجزات حضرت رسالت «شق القمر» است كه بعض
مشركين چون معجزات آن حضرت را حمل به سحر مى‏كردند، گفتند: سحر در
آسمان‏ها اثر نمى‏كند، اگر ماه را دو نيم كردى ما به تو ايمان مى‏آوريم. حضرت در
شب چهاردهم ماه ذى الحجة در مكّؤ معظمه اشاره فرمود به ماه، دو نيمه شد. نصف
آن آمد به طرف مشعر[3] و نصف به طرف صفا[4]، سپس به هم وصل شد و به جاى

خود برگشت. مع ذلك ايمان نياوردند و گفتند: اگر مسافرين شام و يمن آمدند و گفتند
يك چنين قضيّه را ما در چنين شبى مشاهده كرديم، ما ايمان مى‏آوريم و چون
مسافرين آمدند و خبر دادند، باز هم ايمان نياوردند[5]. و اخبار در اين باب بسيار است
كه نقل آن‏ها از وضع اين تفسير خارج است، رجوع به [تفسير] برهان كنيد[6] ما را كافى
است همين آيؤ شريفه براى اثبات اينكه از ضروريات دين است و انكارش موجب كفر
است، چنانچه بر يوشع بن نون خورشيد برگشت كه آن هم شرح مفصلى دارد[7].

[1] .  نزديك شد قيامت و از هم شكافت ماه.
 
[2] .  جدا نمى‏شوند تا اينكه بر حوض كوثر بر من وارد شوند. مسند احمد: ج3، ص14؛ صحيح مسلم:
ج4، ص1873؛ بصائرالدرجات: ص433؛ كافى: ج2، ص415 و منابع بسيارى ديگر از فريقين.
 
[3] .  ر.ك: همين تفسير، ج18، ص233، پاورقى1، مدخل مشعر الحرام.
 
[4] .   صفا و مروه: در قرآن كريم بقره، 158 يك بار به صفا و مروه اشاره شده و اين آيه تصريح مى‏كند كه: «صفا و مروه از شعائر الهى است، چون كسى حج يا عمره بگزارد بر او گناهى نيست كه بين آن دو را بپيمايد...». صفا در اصل لغت، يعنى سنگ و تخته‏سنگ، به نوشته ياقوت حموى صفا و مروه دو كوه يا تپه در مكه‏اند بين بطحاء و مسجدالحرام. صفا پشته‏اى است از كوه ابوقبيس كه بين آن و مسجدالحرام جاده و بازارى بود. كسى كه بر سر صفا بايستد روبه روى حجرالاسود قرار مى‏گيرد.
          سعى يعنى شتافتن آهسته بين صفا و مروه از مناسك واجب حج است. در روايات آمده است كه «سعى بين صفا و مروه در بزرگداشت خاطره هاجر همسر ابراهيم  عليه‏السلام كه سرگشته‏وار هفت بار بين صفا و مروه شتافت تا براى فرزند تشنه‏اش [اسماعيل] چشمه آبى پيدا كند، انجام مى‏گيرد». سعى بين صفا و مروه در حج جاهليت نيز وجود داشته و در اين دو محل، دو بت سنگى به نام‏هاى اساف و نائله قرار داشته است كه آن‏ها را محترم مى‏داشته‏اند. در باب منشأ اين بت‏ها روايت كرده‏اند كه اساف و نائله مرد و زنى بودند كه درون كعبه مرتكب فسق شده بودند، و به اين جهت به سنگ مبدل شدند. تا زمان فتح مكّه كه اين سنگ به دستور پيامبر  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شكسته شده است. مروه در ميان شرق و جنوب شرقى مكه و در فاصله حدوداً 420 مترى شمال صفا واقع است. امروزه بازار برداشته شده و از دامنه صفا به مروه، ديوار كشيده و سقف زده‏اند و اين مسير را دو طبقه ساخته‏اند تا رفت و آمد يا سعى و هروَلَه دويدن ملايم و با وقار آسان باشد. طواف يا سعى بين صفا و مروه از نظر فقهاى شيعه و نيز شافعى، واجب است. حاجيان بايد در فاصله صفا و مروه هفت بار (شوط) سعى كنند و به هروله اين مسافت را از صفا تا مروه ـ و بالعكس ـ بپيمايند. ر . ك: دانشنامه قرآن، مدخل «صفا و مروه».
 
[5] .  ر.ك: تفسير قمى: ج2، ص318؛ الهداية الكبرى: ص70 و تفسير البرهان: ج7، ص368، ح2.
 
[6] .  تفسير البرهان: ج7، ص368 ـ 372.
 
[7] .  ر.ك: ناسخ التواريخكتاب هبوط: ج2، ص32.