آیه 4 «إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ
ترجمه[1]  :
 
تفسير:
با اين قَسَم‌هاى ثلاث و تأكيد «انّ» و «لام»، اله شما يكى است.
 
]معانى «واحد» در كلام اميرالمؤمنين  7[
دارد در جنگ جمل آن موقعى كه آتش جنگ افروخته شده بود، شخصى خدمت اميرالمومنين 7 رسيد عرض كرد: يا اميرالمومنين، معناى اينكه خدا واحد است چيست؟ بعض اصحاب به او برگشتند كه فعلاً مى‌بينى كه اميرالمومنين در ميدان جنگ چه التهابى دارد، موقع چنين سوالى نيست. حضرت فرمود: من براى همين امر شمشير مى‌زنم و با كمال اطمينان و سكونت در جواب او فرمود: واحد چهار معنى دارد: دو معناى او در حق خداوند متعال غلط و كفر است و دو معناى آن صحيح و ايمان است. اما دو معنى باطل: يكى وحدت عددى است كه در شماره مى‌آيد، يك دو سه، چنانچه افراد را شماره مى‌كنى و ديگر وحدت جنسى و نوعى است، مى‌گويى زيد يك فرد انسان است مثلاً. و اما دو معنى صحيح و حق: يكى وحدت ذاتى است كه خداوند مِثْل و مانند و شريك و عديل و ضدى و ندى از براى او نيست و ديگر وحدت به معنى بسيط است ]يعنى[ اجزاء ندارد و صفات ]او[ عين ذات است، بسيط الحقيقة ببساطة ذاتيّة[2] .
 
]مراتب توحيد[
و مكرر گفته‌ايم كه توحيد پنج مرتبه دارد: توحيد ذاتى، توحيد صفاتى توحيد افعالى، توحيد عبادتى و توحيد نظرى. اما توحيد ذاتى: صرف الوجود و بحت الوجود و محض الوجود است كه هيچ تركيبى در او راه ندارد، نه تركيب خارجى مثل اجسام كه مركب از اجزاء هستند و نه تركيب ذهنى مثل انواع كه مركب از جنس و فصل هستند ]مثل اينكه[ مى‌گويى «الانسان حيوان ناطق» و نه تركيب وهمى مثل ممكنات، حتى مجردات كه مركب از وجود و ماهيت هستند، فقط وجود صرف ]است[.
و اما توحيد صفاتى اينكه صفات ذاتيه عين ذات و منتزع از ذات هستند ]و[ صفات، زايد بر ذات نيستند، چنانچه اميرالمومنين  7 فرمود:
«كمالُ تَوْحيدِهِ ]الإخْلاصُ لَهُ، وَكَمَالُ الإخلاصِ لَهُ[ نَفْيُ الصفاتِ عَنْهُ لِشَهادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنّها غَيرُ موصوفٍ وشَهادَةُ كُلُّ موصوفٍ أنهُ غيرُ الصِفَةٍ»[3] .
    و اما توحيد افعالى: اينكه خالق و رازق و محيى و مميت و معز و مذل و مصح و ممرض و مغنى و مفقر اوست و بس. و اما توحيد عبادتى: الوهيت و بندگى و پرستش اختصاص به او دارد، غير او را نبايد پرستش كرد كه مفاد مطابقى كلمه طيبه «لا اله الّا الله» است.
و اما توحيد نظرى: بايد توكل به او كرد، اميد به او، خوف از او، نظر به او داشته باشد و بس.

[1] .  كه قطعاً معبود شما يگانه است.
[2] .  ر.ك: التوحيد: ص83؛ روضة الواعظين: ج1، ص36، نهج الإيمان: ص366 و بحارالأنوار :ج3، ص206.
[3] .  كمال توحيد او خالص نمودن عمل براى اوست. وكمال اخلاص به او آن است كه صفاتزائده بر ذات براى او تصور نكنيد، زيرا هر صفتى گواهى مى‌دهد كه آن غير موصوف استوهر موصوفى گواهى مى‌دهد كه آن غير از صفت است. ر. ك: نهج البلاغة: ضمن خطبهاوّل؛ بحارالأنوار: ج4، ص247 و شرح الأسماء الحسنى: ج1، ص21 (در دو منبع اخير بااندكى تفاوت آمده است).